کد خبر: ۸۵۶۶
۱۲ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۵:۰۰

رکورددار سرعت در اصلاح موی سر

کسب جوایز ریزودرشت در جشنواره‌های کشوری و استانی موجب شده تا همه امیر جعفری، آرایشگر نمونه کشوری محله گاز را هنرمندی بنام و صاحب سبک بدانند.

دردی کهنه از دوران کودکی پای او را به این میدان کشانده است؛ دردی که ماشین اصلاح دستی و فلزی پدر برای  پسرک نُه‌ساله و پنج برادر دیگرش رقم می‌زد و امروز از پسرک نُه‌ساله دیروز، هنرمند مطرح و توانمندی ساخته که در سطح کشور در هنر پیرایش مردانه و گریم، حرف برای گفتن دارد.

کسب جوایز ریزودرشت در جشنواره‌های کشوری و استانی موجب شده تا همه آرایشگر نمونه کشوری محله گاز را هنرمندی بنام و صاحب سبک بدانند؛ هنرمندی که به‌جز درخشش در جشنواره‌های گوناگون، این هنر را دارد که «داور» نمونه المپیاد ملی آرایشگری و گریم ایران نیز باشد.

این هنرمند سی‌ساله محله گاز همچنین رکورد سرعت عمل در اصلاح موی سر و کوتاه کردن مو در کمترین زمان و با بهترین کیفیت و حتی با یک دست را در کارنامه‌اش دارد. با امیر جعفری که در حرفه‌اش خلاق است، در نیم‌روزی بهاری در محل کارش گفتگو کردیم.

 

حکایت ماشین اصلاح دستی پدر

در خانواده پرجمعیتی بزرگ شده‌ام. من و پنج برادرم به‌سبب تنگدستی پدر در آن روزگار برای اینکه همیشه آراسته و مرتب باشیم و ازسوی دیگر مدرسه و آقای ناظم ما را مواخذه نکنند، مجبور بودیم هرچندوقت یک‌بار در کنار هم در برابر چشمان پدر بنشینیم و سر مبارک را به تیغ ناخراشیده ماشین اصلاح دستی پدر بسپاریم و صدایمان هم درنیاید، اما من تحمل این همه درد را هنگام اصلاح با آن ماشین‌دستی نافرم نداشتم.

می‌خواستم به هر بهانه‌ای از شر آن فرار کنم و برادرهایم هم از این درد خلاص شوند. منتظر فرصتی بودم تا خودم این کار را یاد بگیرم، اما نه آشنایی داشتم که از علاقه‌ام به این کار بگویم و نه می‌دانستم از کجا و چگونه شروع کنم.

مجبور بودم برای اینکه دست‌کم خرج خودم را دربیاورم، در جایی مشغول کار شوم. زمینه کار در نانوایی مهیا شد. با دست‌های کوچکم از تنور داغ، نان درمی‌آوردم، اما فکر درد هنگام اصلاح موی سر راحتم نمی‌گذاشت و منتظر فرصتی مناسب بودم تا برنامه‌ام را عملی کنم.

 

با یک ماه شاگردی، سر استاد سلمانی را اصلاح کردم

وقتی بخواهی کاری انجام دهی و مدام ذهنت درگیر انجام آن باشد و به آن فکر کنی، کائنات هم با تو همسو می‌شوند. این قانون طبیعت است که انسان، همانی می‌شود که به آن می‌اندیشد. بعد از مدتی کار در نانوایی متوجه شدم در نزدیکی ما آرایشگاه مردانه‌ای افتتاح شده است.

بی‌درنگ پیش صاحب مغازه رفتم و از او خواستم اجازه دهد در کنار کار در نانوایی، چند ساعت هم پیش او کار کنم. قبول کرد و در مغازه آرایشگری‌اش مشغول کار شدم. ابتدا کارم نظافت مغازه بود و کمک به استادم و فقط به نحوه انجام کارش نگاه می‌کردم.

یک ماه بیشتر از شروع کارم در آرایشگاه نمی‌گذشت که از استادم خواستم اجازه دهد موهایش را کوتاه کنم. او از جسارتم خوشش آمد. به من اعتماد کرد و موهایش را آن‌چنان اصلاح کردم که انگشت‌به‌دهان مانده بود. تعجب می‌کرد که چطور در فرصتی کوتاه توانسته‌ام مهارت کوتاه کردن مو را یاد بگیرم. در هر صورت ۱۰ سال در آرایشگاه، شاگرد مغازه بودم و به‌صورت اصولی و با دقت و تمرین سعی کردم هر روز یک نکته جدید یاد بگیرم.

 

تلفیق هنر و آرایشگری در پیکر آرایشگر محله گاز

 

نیمه دوم کار

عمر کاری‌ام بیش از ۲۰ سال است. نیمه اول آن همان‌طور که گفتم، با کسب تجربه و یادگیری پایه کار همراه بود. نیمه دوم آن سعی کردم شایستگی‌هایم را بیش از پیش نشان دهم، بنابراین دوره‌های مهارتی و تخصصی و آموزشی پیرایشگری و گریم و طراحی چهره و... را زیرنظر استادان بنام گذراندم.

در این دوره‌ها علم به کمک تجربه آمد و افق فکری‌ام را بسیار در کار باز کرد. برای خودم مغازه‌ای در همین محله زندگی‌ام دست‌وپا کردم و همه تلاشم این بود که کارم را خیلی تمیز انجام دهم و رضایت مشتری برایم خیلی مهم بوده و هست.

اصولی هم در کار دارم که از همان زمان تا الان در من باقی مانده است و به من در شناخت روحیات مشتری کمک می‌کند. برای پی بردن به روحیات مشتری، وقتی او داخل مغازه می‌شود، ابتدا به کفش‌هایش نگاه می‌کنم و سپس لباس‌ها و سرووضع ظاهری‌اش.

از روی همین چند گزینه می‌توانی به روحیات طرف مقابل پی ببری و اینکه چه مدل مو و اصلاحی مناسب اوست. بعد هم با هر مشتری وارد گفتگو می‌شوم و حتما نظرش را درباره کاری که قرار است روی او انجام شود، می‌پرسم.

بعد از پایان کار هم از او نظرخواهی می‌کنم، ولی گاهی ارتباط با برخی مشتری‌ها واقعا سخت است؛ مثلا گاه مشتری به‌خاطر مسائل شخصی خود، نگران و عصبانی وارد مغازه می‌شود یا اخلاق خاصی دارد و من با وجود این همه انرژی منفی، ابتدا باید او را آرام کنم تا بتوانم به خواسته و سلیقه‌اش پی ببرم؛ من این کار‌ها را درباره مشتری‌هایم انجام می‌دهم و الان دیگر سخت نیست و به زیروبم روحیات مشتری‌ها در همان نگاه اول پی می‌برم.

 

خطرات حرفه من

هر روز کارم بهتر از دیروز می‌شد. به شغلم عشق می‌ورزیدم و همواره تنوع عجیب آن را دوست داشته‌ام. معتقدم همین علاقه‌مندی یکی از عوامل موفقیت من است؛ چون خسته نمی‌شدم و زمان زیادی کار می‌کردم.

ازطرفی مواظب بودم که خطر‌های این حرفه، دامن مرا نگیرد و زود ازپا نیفتم؛ چون اگر حواسم نبود و نحوه اصولی کار کردن را اجرا نمی‌کردم، مثل خیلی از همکارانم زود فرسوده می‌شدم و آرتروز و مشکلات کمر و گردن و ضعیفی چشم و بیماری‌های دیگر به‌سراغم می‌آمد.

 

مثل پزشک متخصص

از روز‌های شاگردی‌ام سال‌ها می‌گذرد و الان خودم هفت شاگرد دارم که البته خودشان هریک استاد کار هستند؛ شاگردان زیادی هم تربیت کرده‌ام که برای خود اسم‌ورسم پیدا کرده‌اند و از این بابت خوشحالم. هیچ روزی نشده که مغازه من خالی از مشتری باشد.

شب عید هم تا صبح روز بعد مشتری دارم و این یعنی مردم، کارم را دوست دارند و این رضایت قلبی آن‌ها، مرا دلگرم می‌کند و انگیزه می‌دهد تا بیشتر در این راه تلاش کنم. این را می‌توانید از تک‌تک مشتری‌هایم در غیاب من و حتی در خارج از این مکان بپرسید که اکثریت قریب به اتفاق از نتیجه کار رضایت زیادی دارند.

خب، این کیفیت کار نتیجه تلاش و تجربه و کار متفاوت است. کار متفاوت بهای متفاوتی هم دارد. این مثال هم به‌نظرم مصداق همین عبارات است. ببینید، پزشک عمومی حق ویزیتی دریافت می‌کند و پزشک متخصص، نرخ ویزیتش بیشتر است، پس آرایشگری هم که کار درجه‌یک و تخصصی ارائه می‌دهد، باید نرخش متفاوت باشد.

 

از آقای قرائتی یک جلد مفاتیح‌الجنان هدیه گرفتم

پنج سال پیش بود که یکی از مشتری‌های قدیمی‌ام پیش من آمد و از من خواست برای اصلاح سر و صورت شخصی با او همراه شوم. نمی‌دانستم قرار است سر و صورت چه کسی را اصلاح کنم. به مکان مدنظر رسیدم. با چهره بشاش آقای قرائتی، مجری معروف برنامه تلویزیونی «درس‌هایی از قرآن»، روبه‌رو شدم.

او لبخندی زد و گفت: جوان! باطن را هم زیبا می‌کنی؟ من هم درحالی‌که از این اتفاق یعنی دیدن این چهره دوست‌داشتنی خوشحال بودم، پاسخ دادم نه؛ من فقط ظاهر را زیبا می‌کنم و آن کار با شماست. خندیدیم و کارم را با دقت بیشتر شروع کردم.

تیغ را برداشتم تا فنی بر روی سر و صورت ایشان اجرا کنم. ناگهان سر خود را عقب بردند. تصور کردند قرار است من با تیغ، ریش ایشان را اصلاح کنم. به آقای قرائتی اطمینان خاطر دادم که هیچ اتفاق غیرشرعی رقم نخواهد خورد و پس از پایان کار، لبخند رضایت ایشان را از آراستگی به‌دست‌آمده دیدم. خواستند وجه درخوری بپردازند که نپذیرفتم و در ادامه یک جلد مفاتیح‌الجنان از ایشان هدیه گرفتم.

 

گریم داماد یا آرایش؟

گریم داماد، آرایش نیست. لطفا استفاده برخی آرایشگاه‌ها از لوازم آرایشی یا آرایش کردن داماد‌های عزیز را به پای گریم نگذارید. گریم شامل متعادل‌سازی، تناسب، هماهنگی و در برخی اوقات تقارن‌بخشی چهره با استفاده از ابزار و لوازم توسط فرد متخصص است.

حتما شما هم در بعضی عکس‌های عروسی دیده‌اید که عروس‌خانم کاملا آراسته و زیباست، ولی صورت داماد بر اثر عرق یا چرب بودن پوست، برق می‌زند یا زیر چشم‌هایش سیاه و پف‌کرده به‌نظر می‌آید یا اگر صورتش را اصلاح کرده است، دورنگ متفاوت به‌وجود آمده که ناشی از سبزرنگ بودن جای ریش است و مواردی مانند این.

شاید پس از دیدن چنین عکس‌های ناهماهنگی است که برخی آقایان به این فکر افتاده‌اند که در جشن ازدواجشان، در آراستگی و زیبایی و خوش‌لباسی از عروس‌خانم جا نمانند. این روز‌ها در برخی آرایشگاه‌های مردانه شهر ما، خدمات مخصوصی به نام «آرایش و پیرایش داماد» داده می‌شود که مخالفان و موافقان خاص خود را هم دارد.

آرایش و درواقع گریم آقایان برای جشن ازدواج، به همان مفصلی آرایش بانوان نیست، بلکه کاملا بی‌رنگ است و معملا جنبه یک‌دست کردن رنگ‌های صورت آقایان به‌صورت کاملا طبیعی را دارد؛ به‌ویژه نواحی اصلاح‌شده صورت و گودی و سیاهی زیر چشم با نواحی دیگر صورت همرنگ می‌شود.

آرایش داماد در جشن ازدواج به شکلی است که هیچ‌کس متوجه آن نمی‌شود و درواقع می‌توان گفت که یک نوع گریم است که سبک و سیاق خاص خود را دارد و در کشور‌های اروپایی هم همانند خانم‌ها موادی برای این نوع گریم تخصصی ویژه آقایان تولید می‌شود که گریمور موفق آقایان، باید از این مواد استفاده کند تا نتیجه مطلوب به‌دست آید.

 

تلفیق هنر و آرایشگری در پیکر آرایشگر محله گاز

 

مدل ایرانی یا آلمانی و انگلیسی؟

بعضی مسائل در حرفه ما هست که من از آن رنج می‌برم و اندوهگینم می‌کند؛ برای نمونه وقتی فردی به من مراجعه می‌کند و می‌گوید فلان مدل آلمانی یا انگلیسی و خارجی و... را می‌خواهم، همیشه با خود می‌گویم ایران با این تمدن دیرین چرا نباید مطابق با این دوران، مدل اختصاصی خود را که کاملا متناسب با فرهنگمان باشد، داشته باشد؟

 به همین خاطر چندوقتی است که بر این موضوع تمرکز کرده‌ام که ژورنالی کاملا ایرانی از انواع مدل‌های مردانه ایرانی، طراحی و حتی آن را در کشور ثبت ملی کنم تا دیگران هم از آن بهره‌مند شوند و درکنار آن، طرح مسابقات آرایشگران شرق کشور را در دست اقدام دارم که این اتفاقات خوب، سبب رشد و پویایی این حرفه در جامعه ما خواهد شد.

 

اصلاح با یک دست

تا رقابت سالمی وجود نداشته نباشد، پیشرفتی هم به‌وجود می‌آید. الان در محیط کار خودم سعی کرده‌ام بین شاگردانم فضای رقابتی ایجاد کنم تا یکی بر دیگری با توان خود پیشی بگیرد. خودم هم هم‌وغمم این بوده که از این قافله عقب نمانم.

سال‌۸۹ در جشنواره آرایشگران نمونه کشور که در مرکز همایش‌های بین‌المللی صداوسیمای تهران برگزار شد، برگزیده و نمونه شدم. در سال‌۹۱ سالن‌دار نمونه استان انتخاب شدم. سال بعد آن در مسابقات آرایشگران برتر استان، نفر اول شدم و در اصلاح سر، رکورد ۳ دقیقه و ۵۴ ثانیه را به نام خودم ثبت کردم.

سال‌۹۳ هم در مسابقات آرایشگری مردانه کیش ابتدا اعلام کردند اول شده‌ام و متاسفانه به‌دلایلی که مشخص نشد چیست، روز بعد مرا بر سکوی سومی نشاندند که خاطره تلخی را برایم رقم زد. شش ماه پیش بود که برای داوری مسابقات کشوری آرایشگران کشور از من دعوت کردند.

در این تورنمنت که هم داوری می‌کردم و هم به‌صورت ضمنی آموزش می‌دادم، رکورد قبلی خودم در اصلاح را شکستم و رکورد جدید دو دقیقه و پنج ثانیه را ثبت کردم. از طرف هیئت برگزیده به‌عنوان داور نمونه المپیاد ملی آرایشگری و گریم ایران هم انتخاب شدم.

به ذهنم رسید که به افتخار معلولان و جانبازان، شمه‌ای دیگر از هنرم را در این میدان به‌نمایش بگذارم و آن کار اختصاصی خودم این بود که با یک دست و در زمانی کوتاه، سر یکی از مدل‌هایم را اصلاح کردم.

 

زندگی خصوصی آقای آرایشگر

 ۱۲‌سال پیش ازدواج کردم. حاصل آن دو دختر است به نام بیتا ده‌ساله و بشری که یک‌سال و چندماهه است. از بین افراد خانواده هم یک برادرم در کنار خودم مشغول کار است و گاهی مو‌های افراد خانواده را هم مرتب و اصلاح می‌کنم.




* این گزارش یکشنبه ۲۹ فروردین سال ۱۳۹۵ در شماره ۱۹۵ شهرآرامحله منطقه ۳ چاپ شده است.

ارسال نظر